بوسیدن روسیه سوریه تروریستی تروریست ها

بوسیدن: روسیه سوریه تروریستی تروریست ها گروههای تروریستی خبر حوادث

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز اخبار حوادث زن ناسپاس با همدستی برادر معتادش،از شوهرخود انتقام گرفت

    در یکی از روزهای اول بهار «یوسف»؛ 55 ساله راهی دادگاه خانواده شد تا در جلسه مطالبه مهریه همسرش شرکت کند.

    زن ناسپاس با همدستی برادر معتادش،از شوهرخود انتقام گرفت

    عبارات مهم : ایران

    در یکی از روزهای اول بهار «یوسف»؛ 55 ساله راهی دادگاه خانواده شد تا در جلسه مطالبه مهریه همسرش شرکت کند.

    روزنامه کشور عزیزمان ایران نوشت:برای او سال تازه با تلخی شروع شده است بود و چشم انداز روشنی پیش روی خود نمی دید.گرفتاری مهندس یوسف از پنج سال پیش شروع شده است بود، درست از زمانی که تصمیم گرفت به باغ بزرگ پدری اش در شمال کشور سر و سامانی بدهد. آن روزها پدرش از کار افتاده تر می شد و مورد نیاز بود فردی به این باغ چندهکتاری پیگیری کند، بنابراین مهندس یوسف آستین اوج زد و باغ را به قیمت مناسبی از پدرش خرید.

    پدر نیز پول فروش باغ را در بانک سپرده گذاری کرد تا با سود دریافتی باقی عمر خود را با خاطری آسوده بگذراند. در این میان همسر یوسف پیشنهاد داد تا 3 دانگ از سند باغ را در یک قرارداد ساختگی به نام برادراو بزند تا در صورت اعتراض وراث خانواده، جهت یوسف مشکلی پیش نیاید. ولی این شروع یک ماجرای جنجالی بود…

    زن ناسپاس با همدستی برادر معتادش،از شوهرخود انتقام گرفت

    برادرزن یوسف مردی معتاد بود که بتازگی از همسرش جدا شده است و یک مغازه زیرپله را اداره می کرد. او کم کم کارش را در پایتخت کشور عزیزمان ایران رها کرد و به بهانه پیگیری به امور باغ در همانجا آلونکی ساخت. ولی طی چند سالی که یوسف درگیر پروژه های ساخت و ساز خود در پایتخت کشور عزیزمان ایران بود، نه تنها باغ پدری آبادتر نشد، بلکه برادر زن معتادش محصولات را به فروش می رساند و زیاد درآمد آن را به بهانه سهم قانونی و هزینه باغبانی بر می داشت. سیزده بدر دو سال پیش بود که یوسف خبردار شد باغ پدری آسیب دیده و زیاد درختان میوه خشک شده است اند، به همین خاطر به برادرزنش اعتراض کرد. او هم وعده داد اوضاع باغ را بهتر کند.

    تابستان همان سال یوسف خبردار شد که برادرزنش سه دانگ سهم خود را از باغ پدری به بهای ناچیزی فروخته است و به همین خاطر ناچار شد علیه او به دادگاه شکایت کند. ولی به علت نداشتن مدارک کافی نتوانست ادعایش را راجع به صوری بودن قرارداد فروش بخشی از باغ ثابت کند و هنگامی که که همسرش به خواست او پا به دادگاه حقوقی گذاشت ادعای شوهرش را نادرست خواند و به نفع برادرش شهادت داد.

    در یکی از روزهای اول بهار «یوسف»؛ 55 ساله راهی دادگاه خانواده شد تا در جلسه مطالبه مهریه همسرش شرکت کند.

    از اینجا به بعد یوسف دیگر دغدغه باغ پدری و خیانت در امانت برادرزنش را نداشت، بلکه برابر همسرش قرار گرفته بود. مهندس بعد از مشاجره مفصلی که با همسرش داشت، از او خواست با برادرش صحبت کند تا ماجرای تملک باغ چند هزار متری ختم به خیر شود، ولی همسرش نیشخندی زد و یوسف را به بی توجهی در همسرداری و بی احساس بودن در طول زندگی متهم کرد. در ادامه هم مهریه خود را به اجرا گذاشت و به منزل پدرش بازگشت. حالا یوسف مانده بود با دو فرزند دانش آموز و چند پروژه نیمه تمام ساختمانی و برگه احضاریه دادگاه!

    یوسف در روزهایی که باید به بازنشستگی فکر می کرد، درمانده و خسته از شکایت های متعدد همسرش دست به دامان بزرگترهای فامیل شد تا همسرش را راضی کنند نزد روانشناس و مشاور خانواده بروند. ولی همسرش زیر بار نرفت و مهندس بعد از آن تلاش کرد با فرستادن گل و شیرینی مادر فرزند هایش را به منزل بازگرداند ولی نتیجه ای نگرفت.

    حالا این مرد میانسال پشت در دادگاه منتظر بود تا پا به شعبه 261 دادگاه خانواده بگذارد. هنگامی که که نوبت پیگیری به پرونده شد به جای همسرش با وکیل او روبه رو شد و هر دو نشستند تا قاضی «محمود سعادت» بررسی پرونده را شروع کند. چند لحظه بعد قاضی رو به مهندس کرد و گفت:«همسر شما مهریه 200 سکه طلای خود را درخواست کرده، اگر توضیحی دارید بگویید؟»

    زن ناسپاس با همدستی برادر معتادش،از شوهرخود انتقام گرفت

    یوسف جواب داد:«وقتی که با همسرم ازدواج کردم. حتی دیپلم هم نداشت. ولی پدر و مادرم اصرار کردند که زن زندگی است و می تواند مرا خوشبخت کند. در طول زندگی یکسان پرسشها و اختلاف های کوچک و بزرگی با هم داشتیم که تلاش می کردم با آنها کنار بیایم یا گذشت کنم. جهت من که زیاد اوقات بیرون از پایتخت کشور عزیزمان ایران بودم تا کارهای ساختمانی ام را کنترل کنم بودن چنین همسری که مراقب فرزند هایم باشد باعث خوشحالی بود. با این حال کمک کردم تا درسش را ادامه دهد و وارد دانشگاه شود. همسرم بعد از آخر تحصیل دوست داشت کار کند ولی من موافق نبودم آیا که هم درآمد کافی داشتم و هم دلواپس تنها ماندن فرزند ها بودم. او هم ترساندن کرد یک روز انتقامش را از من خواهد گرفت. حالا فکر می کنم دارد انتقام می گیرد و ظاهراً هم موفق شده…»

    وکیل همسرش جهت دریافت مهریه این زن لایحه تمکن مالی یوسف را ارائه داد که به عنوان بخشی از اموال موجود به سه دانگ از باغ میوه واقع در شمال کشور هم اشاره شده است بود. در آخر جلسه قاضی از هر دو نفر خواست پای برگه ها را امضا کنند و منتظر بمانند تا رأی دادگاه ابلاغ شود.

    در یکی از روزهای اول بهار «یوسف»؛ 55 ساله راهی دادگاه خانواده شد تا در جلسه مطالبه مهریه همسرش شرکت کند.

    واژه های کلیدی: ایران | زندگی | فرزند | مهندس | دادگاه | خانواده | خانواده | اخبار حوادث


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار